تصحيح حركت تفسيری در روايات امام صادق(ع)
|
گروه گزارش: بیگمان يكی از مسئوليتهای اهلبيت پاسخگويی به شبهات بوده است. آنان با تمام سختی و دشواری و انزوا، افزون بر روش ايجابی در بيان آيات، به تصحيح حركت تفسير و زدودن شبهات از آيات بر آمدهاند. آنان با مخالفت با تفسيرهای غلط و شيوههای مخالف با قواعد تفسير، مانند تفسير به رأی و تقطيع كردن آيات و بیتوجهی به آيات ناسخ و منسوخ و جلوگيری از داخل شدن اسراييلات در روايات، راه تفسير صحيح را هموار ساختند.
اين بخشی از سخنان«سيد محمد ايازی» در مقالهی «روايات امام جعفر صادق(ع) در تفسير قرآن بر اساس«مسند الامام الصادق(ع)» است. در بخش قبلی گزارش به بخشهائی از اين مقاله كه در گراميداشت «استاد عطاردی» مطرح شد، پرداختيم و در اين بخش، زدودن شبهه و تصحيح بدفهمی نسبت به قرآن، تعيين مصداق و مصاديق، تبيين معارف اعتقادی، توجه به لايههای باطنی،توضيح قصص قرآن در روايات امام صادق(ع) را بررسی میكنيم.
زدودن شبهه و تصحيح بدفهمي نسبت به قرآن
بخشی از اين رواياتی كه از امام صادق(ع) به ما رسيده است، نشان میدهد كه يكی از جايگاههای انحصاری آنان، هدايت به تفسير و تصحيح بدفهمی نسبت به قرآن است. نهی امام صادق(ع) از تفسيرهايی كه به سياق آيات توجه نشود، يا از قياس خاص (دستيابی علل واقعی احكام شرعی از طريق عقل برای معيار قرار داد صحت نصوص شرعی)يا به محكم و متشابه آن توجه نشود، نمونهای از راهنمائیهای حضرت نسبت به تصحيح حركت تفسير است، چنانكه جهت فهم صحيح و پيشگيری از بدفهمی معانی كلمات: احد، صمد، هدايت و ضلالت، مفهوم كرسی، صراط، ابتدای به كلمات، معنای رجس و غيب و شهادت و دهها كلمهی قرآنی در اين جهت تفسير شدهاند.
نمونهی ديگر، در تفسير آياتی است كه شبهه جبر در آنها آمده، مانند «من يهد الله فهو المهتدی»، و آيه «ويضل الله الظالمين و يفعل الله مايشاء» و آيه «و ما توفيقی الا بالله» است.
قدرتطلبی، بزرگترين آفت |
امام صادق(ع) به مهمترين فراز آيه «علوا فی الارض و لا فسادا والعاقبة للمتقين» اشاره و به بزرگترين آفات انسان در دنيا، يعنی قدرت طلبی اشاره میكنند و بر اين جمله تطبيق میدهند |
تعيين مصداق و مصاديق
يكی ديگر از گونههای تفسير در اين روايات، نشان دادن نمونههای عينی و بيرونی و تطبيق دادن اين روايات با حقايق و اشارههای قرآنی است. در تفسير، توجه به مصداق و آوردن نمونه برای تصور ذهنی كامل از مفهوم استفاده میشود. نشان دادن مصداق، هم قلمرو معنا را تعيين میكند و هم به كلام عينيت میبخشد و از ابهام در میآورد. در سخنان مردم گاهی از مفاهيم ارزشی سخن میرود، میگويند: «ايثار» و بعد به موردی در خارج اشاره میكنند كه كاملاً مفهوم را نشان میدهد، اما ياد كردن مثال، در جلوه كردن آن ارزش، سهم بسزايی دارد.
روايات بسياری از امام صادق (ع) در نشان دادن مصداق با مصادق آيات رسيده و با آن كه مفهوم كلام كلی و شامل مصداقهای فراوان است، گاه چنان تعبير شده كه گويا در انحصار همان مصداق است. به عنوان نمونه، طبرسی از امام صادق(ع) در ذيل آيه «رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله» نقل میكند: «آنها كسانی هستند كه هنگام نماز، تجارت، خريد و فروش خود را رها و به نماز مشغول میشوند.»، روشن است كه «ذكر الله» مفهوم عام دارد و شامل مصداقهای فراوان میگردد و يا درباره آيه «والمستغفرين بالاسحار» امام(ع)میفرمايد: «كسی كه پس از ركوع نماز وتر هفتاد بار استغفار كند، از استغفار كنندگان در سحرها است.»
اما گاهی مسأله از اين بالاتر است و ذكر مصداق از قبيل جری و تطبيق است، يعنی كشاندن مفهوم به موضوعاتی كه به ظاهر از كلام استفاده نمیشود و آيه ظاهراً در موردی نازل شده كه گويا تنها ناظر به آن حادثه است، ولی امام صادق (ع) گستره پيام را روشن میكند و تصور ديگری به مصداق میدهد. اين كه اهل بيت پيامبر(ص) در سخنان خود از مفهوم به مصداقهای گوناگون راهنمايی كردهاند، ترديدی نيست و در بررسی روايات اين نكته به خوبی آشكار میشود. به عنوان نمونه در روايت فضيل بن يسار از امام باقر (ع) آمده است، نمیتواند آيهای از قرآن باشد كه برای آن افزون بر ظاهر، لايهای ديگر نباشد، در نهايت برخی از آنها درباره اموری است كه زمان آن گذشته و برخی از آنها درباره چيزهايی است كه هنوز وقت آن فرا رسيده است.
مراد از«كرسی»علم پروردگاراست |
امام صادق(ع)در آيه «وسع كرسيه السموات و الارض» در توضيح كرسی میفرمايد، مراد از آن علم پروردگار است كه بر آسمانها و زمين سيطره دارد |
در روايتی ديگر از آن حضرت در فلسفه جری و تطبيق آمده است: «ولو ان لايه اذا نزلت فی قوم ثم مات اولئك القوم ماتت لايه، لمابقی من القرآن شيئی»، «اگر آيهای درباره مردمی نازل شد و آنان مردند و ديگر جايی برای مصداق خارجی نباشد، آيه مرده است و در آن صورت، ديگر از قرآن چيزی باقی نمیماند.» به همين دليل، روايات بسياری از امام صادق (ع) در جری و تطبيق، يعنی كشاندن مفهوم به موضوعات جديد عينی و نشان دادن مصداقهای پديد آمده، رسيده است و گويی به مخاطب، اين روش را تعليم میدهند كه به مصداقهای كهنه و قديمی خود را محدود نكنيد بلكه میتوانيد اين مفاهيم را به عصر و زمان خود تطبيق دهيد.
تبيين معارف اعتقادی
از آن جا كه يكی از جايگاههای اهل بيت، مرزبانی از اعتقادات قرآنی و نظارت بر روند انديشهی دينی در جامعه مسلمان بوده است، يكی از گونههای تفسيری امام صادق(ع) تبيين اين معارف بلند درحوزه مسائل اعتقادی است. در اين گونه از روايات گاه ديده میشود با استناد به آيات، عقيدهای تصريح و عقيدهای تبيين میشود، از اين رو میتوان مبارزه آن حضرت با مرجئه، قدريه، جبريه، انديشه تشبيه و تجسم و ديگر نحلههای فكری را در روايات تفسيری اهل بيت مشاهده كرد.
اين دسته از روايات، بيشتر جنبه استنادی دارد تا پرده برداری و كشف معنا، هر چند در جاهائی كه احتمالات گوناگونی در كلام مطرح است، مانند آنچه امام (ع) در آيه «وسع كرسيه السموات و الارض» در توضيح كرسی میفرمايد، مراد از آن علم پروردگار است كه بر آسمانها و زمين سيطره دارد و در تفسير «يمحوالله ما يشاء و يثبت» درباره محو و اثبات الهی چه چيز را از بين میبرد و چه چيزی را بر جای میگذارد، حضرت میفرمايد: «و هل يمحوالله الا ماكان و هل يثبت الامالم يكن» «آيا جز ثابت بوده، محو میشود؟ و آيا جز آنچه نبوده، اثبات میشود؟»
توجه به پيام و اهداف تربيتي و هدايتي
بیگمان نگرش قرآن به عنوان كتابی كه هدايتگر است و مهمترين پيام آن مسائل هدايتی و تربيتی است، اين جهت تفسيری در عهد بنیاميه و بنیعباس مغفول مانده بود و حتی با طرح مباحث حاشيهای، چون تأكيد فراوان به قرائت و وجوه ادبی و قصهپردازی اسراييلی فضای گرايش به قرآن منحرف شده بود. يكی از گامهای مهم اهل بيت، تأكيد بر هدفمندی نزول قرآن و اولويت دادن به طرح مسائل خلاقی و تربيتی و پررنگ كردن ابعاد هدايتی قرآن بود.
تعبير عسل به علم |
امام صادق(ع)در آيه شريفه «شراب مختلف الوانه» آن را به «العلم الذی يخرج منا اليكم» معنا میكنند و عسل را به علم برمیگرداند كه لايهای ديگر از كلام حق را نشان میدهند.
|
امام صادق (ع) كه فرصتی پيدا كرده بود تا بتوانند ناگفتهها را بگويند در تفسير آيات، هدف اصلی قرآن را، ساختن شخصيت روحی مخاطبان خود بيان میكنند و با طرح مباحث اخلاقی و تطبيق آن به قرآن و يا برجسته كردن اين نكات، فضای ديگری از مسائل سير و سلوكی و عرفانی به وجود به عنوان نمونه حضرت در ذيل آيه شريفه «تلك الدارالاخرة نعجلها للذين لايريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين» بحثی درباره جايگاه دنيا و چگونگی استفاده از آن را مطرح میكند و در حال گريه میفرمايد: «به خدا سوگند، آرزوها و آمال با اين آيه از بين رفته است و به خدا نيكان سعادتمند شدند.»
آن حضرت با لحنی تربيتی و عرفانی نكات آيه را بيان میكنند و قلمرو زهد را شرح میدهد و در پايان به مهمترين فراز آيه «علوا فی الارض و لا فسادا والعاقبة للمتقين» اشاره و بزرگترين آفات انسان در دنيا، يعنی قدرت طلبی اشاره میكنند و بر اين جمله تطبيق میدهند.
نمونه ديگر، شرح آيه«مثل الذين حمل التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا» كه امام به مقايسه حمار با انسانی كه میداند و عمل نمیكند، میپردازد و در پايان به نقل از اميرمومنان (ع) میفرمايد: «ای مردم، هر كسی از آن چيز كه میگريزد، به سر وقتش میآيد و اجل به سوی او سوق داده میشود و فرار كردن از آن رسيدن است.»
توضيح قصص قرآن
بخش گستردهای از آيات قرآن را قصههای اقوام پيشين و زندگی پيامبران الهی تشكيل میدهد و در آن مفهوم و اهداف و فلسفه تكرارها و توضيح و تفصيل داستانها و مرزبندی اخبار صحيح از غير صحيح از سوی امام صادق(ع) مطرح شده است. آن حضرت در موارد بسياری ضمن تبيين قصص قرآن، اشاره به نكتهها و تفسيرهای ويژهای كردهاند كه به طور محسوس در بيان اهداف قصه و توضيح و تفصيل آن داستانها پرداخته و برای تكميل صورت و جهت حوادث، گاهی با عنايات به واژهای، اين آيات را شرح میدهند، اما اغلب در تفصيل وقايع، در پی ذكر جزييات و توصيف حال شخصيتهای داستان، به دنبال ترويج پيام و ذكر هدف داستان برای ترويج حق يا تأييد اصول اعتقادی و گاهی تطبيق آن با شرايط و احوال مسلمان است.
تفصيل و توضيح در اينگونه روايات امام صادق (ع)، گاهی در قالب گفتگو و زمانی در قالب رفع ابهام و هشدار نسبت به آيندگان و تكرار حوادث و ضربالمثل و تطبيق با مسلمانانی است كه حيات پيامبراكرم (ص) را تجربه كردهاند و هم اكنون حوادث بنی اسرائيل، يعقوب و يوسف، موسی و هارون با فرعون تكرار میشود.
امام صادق(ع)درشرح آيه«مثل الذين حمل التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا»به مقايسه حمار با انسانی كه میداند و عمل نمیكند، میپردازد و در پايان به نقل از اميرمومنان (ع) میفرمايد: «ای مردم، هر كسی از آن چيز كه میگريزد، به سر وقتش میآيد و اجل به سوی او سوق داده میشود و فرار كردن از آن رسيدن است.» |
به عنوان نمونه محمدبن قاسم از امام صادق (ع) به مناسبت تفسير آيه 53 سوره حجر به گفتگوی ساره با ابراهيم و نداشتن فرزند اشاره میكند و درخواست آنان از خداوند و زمان استجابت دعا و فاصله ميان به دنيا آمدن اسحاق و يعقوب را اشاره میكند و اين شيوه در داستان موسی و خضر، قصه ذی القرنين، قصص ديگر در ابعاد مختلف ديده میشود.
توجه به لايههای باطنی
راهيابی به معانی باطنی و شناخت گسترده ابعاد پيام در لايههای زيرين كلام، يكی ديگر از گونههای تفسيری امام صادق (ع) است.
اشاره به بطن، نوعی اهتمام به برگردان ظاهر به چيزی است كه به نظر اهل بيت، بخشی از مقصود كلام و لايه ديگری از مراد گوينده است. گرايش به باطن، ريشه درخود قرآن دارد و وجود آن در روايات بسياری تأكيد شده است و در جاهايی ديگر مانند حقايق هستی و بيان احكام آمده است.
در روايات اهل بيت، باطن عمدتاً در برابر تنزيل و تفسير استعمال شده و از اين جهت وجود متمايزی دارد و معنايی جز ظاهر آيه و تنزيل آن قصد كردهاند، يعنی باطن، ناظر به سبب نزول و از مقوله توضيح مفاهيم و مدلول و شرح كلام نيست، مثلاً در آن جا كه امام صادق(ع) طبيعت و اشيای خارجی را بر علم و انسان تطبيق میدهد و در آيه شريفه «شراب مختلف الوانه» آن را به «العلم الذی يخرج منا اليكم» معنا میكنند و عسل را به علم برمیگرداند، لايهای ديگر از كلام حق را نشان میدهند.
ملاقات امام بعد از زدودن رجسها |
امام صادق(ع)، طبق رواياتی در تفسير آيه «ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم»، آن را به لقای امام تفسير میكنند و میگويند: «مراد ملاقات با امام پس از تهذيب و سير و سلوك و زدودن ارجاس و اخباث معنوی است. با آن كه در روايتی ديگر به همان معنای ظاهری و ذكر برخی مصادق ان اشاره شده است. |
در تفسير آيه «ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم» كه درباره انجام دادن مناسك حج و به جا آوردن نظافت و ناخن گرفتن، كوتاه كردن شاربها و وفای به نذر آمده و در فقه اين امور يادآوری شده است. امام صادق(ع)، طبق رواياتی آن را به لقای امام تفسير میكنند و میگويند: «مراد ملاقات با امام پس از تهذيب و سير و سلوك و زدودن ارجاس و اخباث معنوی است. با آن كه در روايتی ديگر به همان معنای ظاهری و ذكر برخی مصادق ان اشاره شده است.
و در روايتی ديگر در پاسخ به پرسش محمد بن سنان كه آن معنا چگونه است، میفرمايند: «ان للقرآن ظاهراً و باطناً»
از اين روايات در اين مسند و مجامع روايی بسيار است و بخش عظيمی از روايات اهل بيت و امام صادق(ع) تفسير امور طبيعت، مانند آب و آسمان، سايه، بهشت و جهنم به معنای خاص اشاره دارد. حتی میتوان آن را در مورد اشخاص به ويژه اهل بيت و دشمنان و مخالفان آنان ديد. شيوه آنان در بيان باطن و برگرداندن آيات به فضائل اهل بيت، شيوه اقتباسی و استنادی است. هر چند برخی از اين روايات در كتابهای چون كافی نقل شده است، اما حجم انبوه آنها را نمیتوان انكار كرد و اگر گروهی از اين روايات به دليل ضعف سند ترديد شود، اما عدهای از آنها را نمیتوان انكار كرد. البته ممكن است بگوييم باطن، نوعی تأويل است. اما نمیتوان ترديد كرد كه در روايات، باطن و تأويل هر دو به كار رفته است كه شايد در جاهايی با هم از انطباق داشته باشد.
-
نویسنده : یزد فردا
-
منبع خبر : خبرگزاری فردا
http://www.yazdfarda.com/news/af/3825/
چهارشنبه 30,اکتبر,2024